مقدمه
دانش بشر به سرعت در حال رشد است و تکنولوژی با شگفتیهای فراوانی که در آستین دارد، چهره دنیا را دگرگون کرده است. نیروی برق و شبکههای ارتباطی در سراسر کشور در دسترس مردم قرار گرفته است. اغلب خانوادهها دستگاههای ارتباطی هوشمند دارند. دانش آموزان و معلمان به وسیله این دستگاههای ارتباطی در کلاسهای درس مجازی شرکت میکنند. ده ها هزار نفر به تولید محتوا در شبکههای مجازی میپردازند و هر کسی میتواند بنا به سلیقه و ترجیحات خودش از بهترین محتواهای در دسترس برای یادگیری استفاده کند. مهد کودکها، دبستانها و دبیرستانهای مجازی به سرعت در حال شکل گیری است. ماهیت کار در دنیا در حال تغییر است و دورکاری به شدت در تمام دنیا گسترش پیدا کرده است.
پیشرفت تکنولوژی جنبههای دیگری از تغییر را هم به همراه داشته است. استفاده از انرژی سوختهای فسیلی مثل ذغال سنگ، نفت و گاز، انواع و اقسام ماشینها و تجهیزات را به حرکت در آورده است؛ حجم کالاهای تولید شده در جهان افزایش پیدا کرده و در نتیجه قیمت تمام شده آنها کاهش و مصرف آنها افزایش پیدا کرده است؛ آب و غذای سالم در اختیار بسیاری از مردم جهان قرار گرفته؛ بهداشت و سلامت در جوامع انسانی گسترش یافته و امید به زندگی افزایش پیدا کرده است.
با وجود مواهب بسیاری که دانش و تکنولوژی به همراه آورده، نگرانیهای بسیار جدی در مورد آینده وجود دارد. جمعیت جهان طی 120 سال گذشته از یک و نیم میلیارد نفر به حدود 8 میلیارد نفر افزایش پیدا کرده؛ زبالههای ناشی از تولید و مصرف کالاهای مختلف آب، خاک و اقیانوسها را در سراسر جهان آلوده کرده؛ استفاده از سوختهای فسیلی منجر به انتشار گازهای گلخانهای در جو زمین شده که به نوبه خود باعث گرم شدن زمین و تغییرات آب و هوایی گسترده شده است؛ صید بی رویه آبزیان و اسیدی شدن آب اقیانوسها، جهان را با خطر مرگ تمام موجودات زنده اقیانوسها مواجه کرده است.
سرعت تحولاتی که در حال وقوع است، به طور فزایندهای مردم را به مطالعه در مورد روندهای آینده علاقمند کرده است. مطالعه آینده با دو هدف میتواند انجام شود: «پیش بینی و طبیق با روند تغییرات» یا «مشارکت در طراحی آینده مطلوب»
آینده پژوهی: پیش بینی و تطبیق با آینده یا مشارکت در طراحی آینده مطلوب
اطلاع از روند تغییرات، امکان تطبیق با آینده را فراهم میکند. مثلا اگر بدانیم نرخ زاد و ولد در حال کاهش است و در نتیجه در آینده دانشآموزان کمتری در کشور وجود خواهند داشت، میتوانیم انتظار داشته باشیم آموزش و پرورش از کمیت به کیفیت حرکت کند و در نتیجه باید خودمان را برای شرایطی آماده کنیم که فقط مدارسی میتوانند دانش آموز جذب کنند که آموزش با کیفیت ارایه میکنند و سایر مدارس به ناچار تعطیل خواهند شد. به این ترتیب پیش بینی آینده برای تطبیق با آن، یکی از اهداف آینده پژوهی است. از طرف دیگر، مشارکت در طراحی آینده مطلوب نقش موثرتری است که آینده پژوهی به دنبال آن است. اگرچه در صورت ادامه روندهای موجود، گرمایش زمین و پیامدهای آن حیات تمام جانداران روی زمین و اقیانوسها را با خطرات جدی مواجه میکند، این آینده محتوم بشریت نیست. انسانها میتوانند با استفاده از انرژیهای نو مانند انرژی خورشیدی، انرژی باد، و زمین گرمایی، استفاده از سوختهای فسیلی و انتشار گازهای گلخانهای را متوقف کنند. به این ترتیب آینده پژوهی در زمینه آب و هوا، ضمن اینکه منجر به شناخت خطرات ادامه روند موجود میشود، باید بتواند مسیر اصلاح روندها برای رسیدن به آینده مطلوب را هم نشان دهد. برای طراحی چنین مسیری، علاوه بر بررسی روندهای موجود، باید چگونگی ایجاد این روندها را هم بشناسیم و موثرترین اقدامها برای حرکت به سمت آینده مطلوب را شناسایی کنیم.آینده امتداد گذشته نیست
توجه به روندها میتواند امکان تطبیق ایجاد کند اما روندهای گذشته الزاما در آینده ادامه پیدا نمیکنند. یکی از عواملی که باعث میشود روند گذشته نتواند در آینده ادامه پیدا کند، وجود محدودیتها است. دنیای مادی محدود است و رشد در دنیای مادی دیر یا زود با محدودیتهایی مواجه خواهد شد. مثلا روند رشد جمعیت ساکن بر روی کره زمین نمیتواند مثل قرن بیستم ادامه پیدا کند؛ چنین رشدی جمعیت را بعد از 1000 سال به بیش از 10 میلیون میلیارد نفر میرساند که معادل تراکم بیش از 20 نفر بر هر متر مربع از سطح کره زمین است. همچنین روند رشد تولید به مانع اتمام محصولات معدنی مثل سنگ آهن، مس و آلومینیوم مواجه میشود؛ روند مصرف انرژی با مانع اتمام سوختهای فسیلی مثل نفت و گاز و ذغال سنگ مواجه خواهد شد.
همانطور که وجود محدودیتها آینده را دگرگون خواهد ساخت، برطرف کردن محدودیتها نیز آینده را تغییر خواهد داد. مثلا در مورد مثالهای فوق، استفاده از انرژی خورشیدی میتواند محدودیت انرژی را به سطح بالاتری ارتقا دهد؛ استفاده از معادن موجود در اجرام آسمانی اطراف کره زمین، میتواند محدودیت مواد اولیه را تا مدتی برطرف کند؛ و ساکن شدن انسانها در کرات دیگر میتواند امکان رشد بیشتر جمعیت را فراهم کند.
با این حال بسیاری از روشهای آینده پژوهی گذشته نگر هستند و مبتنی بر روشهایی هستند که آینده را در امتداد گذشته ترسیم میکند. مثلا افرادی که به اصطلاح بر مبنای محاسبات تکنیکال روندهای بازار بورس را مطالعه میکنند، بر مبنای اطلاعات ناشی از روند تغییرات گذشته، آینده کل بازار یا آینده یک سهم را پیش بینی میکنند. این رویکردهای گذشته نگر تا زمانی که محدودیتها و ساختارهای جدیدی پیشران تغییر در سیستم نشوند، تا حدی میتوانند مفید باشند اما به محض مواجهه با چنین محدودیتها یا ساختارهایی، رویکردهای گذشته نگر با خطاهای بزرگ مواجه میشوند و توان پیش بینی خود را از دست میدهند.
از طرف دیگر، ما فقط مشاهده کننده تغییرات نیستیم و میتوانیم بر آینده اثر بگذاریم. مسیر حرکت از گذشته به آینده از طریق اقدامهایی شکل میگیرد که امروز در حال انجام آنها هستیم و انتخابهایی که در زمان حال انجام میدهیم میتوانند زمینهساز آیندههای متفاوتی باشند.
ساختارهای شکل دهنده آینده
«اقدام»هایی که انجام میدهیم در طی زمان «انباشت»هایی ایجاد میکنند. مثلا مطالعه در طی زمان انباشتی از یادگیری ایجاد میکند؛ ساختن جاده و ریل در طی زمان انباشتی از جاده و ریل در کشور ایجاد میکند که زیرساخت حمل و نقل را در کشور فراهم میکند؛ ساخت مدرسه در طی زمان انباشتی از مدارس ایجاد میکند که زیرساخت لازم برای آموزش عمومی را در کشور فراهم میکنند.
این انباشتها هم به نوبه خود زمینه انجام اقدامهایی را فراهم میکنند. مثلا مدارس زمینه توسعه یادگیری را در کشور فراهم میکنند؛ یادگیری توانمندی لازم برای توسعه تکنولوژی و ارایه محصولات و خدمات با کیفیتتر را فراهم میکند؛ زیرساخت حمل و نقل کمک میکند که این محصولات و خدمات با هزینه کمتری به دست مصرف کنندگان برسند؛ دولت هم از محل مالیاتی که از ارزش افزوده این محصولات و خدمات دریافت میکند، میتواند زیرساختهای لازم برای آموزش رایگان، سلامت و امنیت را فراهم کند.
این اقدامها و انباشتها در ارتباط با هم دو گروه از حلقههای بازخوردی را شکل میدهند: حلقههای مثبت و حلقههای منفی بازخوردی. حلقههای بازخوردی مثبت زمانی شکل میگیرند که نتیجه یک اقدام، باعث فراهم شدن زمینه برای بیشتر انجام شدن آن اقدام شود. حلقههای بازخوردی منفی زمانی شکل میگیرند که نتیجه یک اقدام، باعث محدود شدن اقدامهای بعدی شود. به این ترتیب حلقههای بازخوردی مثبت پیشران رشد هستند و میخواهند مقدار انباشتها را به سمت مثبت یا منفی بینهایت سوق دهند. حلقههای بازخوردی منفی رفتار هدف جو ایجاد میکنند که میخواهد مقدار انباشتهای سیستم را در سطح خاصی کنترل کند. تمام رفتارهای پیچیده در سیستمها توسط همین حلقههای مثبت و منفی به وجود میآیند.
مثلا زاد و ولد منجر به افزایش جمعیت میشود و جمعیت بزرگتر زاد و ولد بیشتری میتواند داشته باشد. به این ترتیب یک حلقه مثبت شکل میگیرد که میخواهد جمعیت را به سمت مثبت بینهایت رشد دهد. از طرف دیگر مرگ و میر منجر به کاهش جمعیت میشود و جمعیت کمتر مرگ و میر کمتری میتواند داشته باشد. به این ترتیب مرگ و میر یک حلقه منفی ایجاد میکند که میخواهد جمعیت را به صفر برساند. اینکه جمعیت در آینده چطور تغییر خواهد کرد، تابع این است که زاد و ولد بیشتری خواهد داشت یا مرگ و میر بیشتر. هر زمانی زاد و ولد بیشتر از مرگ و میر باشد، جمعیت رشد خواهد کرد و هر زمانی که مرگ و میر بیشتر از زاد و ولد باشد، جمعیت کاهش خواهد یافت. هر زمان هم که زاد و ولد و مرگ و میر با هم برابر شوند، جمعیت ثابت خواهد ماند. به این ترتیب یک آینده پژوه که بخواهد وضعیت جمعیت در آینده را مطالعه کند، باید به بررسی حلقههای بسته مثبت و منفیای بپردازد که منجر به تغییر زاد و ولد و مرگ و میر خواهند شد.
برای مطالعه حلقههای مثبت و منفی میتوانیم از مدلسازی استفاده کنیم. اقدامها با عنوان «متغیر نرخ» و انباشتها با عنوان «متغیر حالت» در مدلسازی سیستمها وارد میشوند. متغیرهای حالت (انباشتها) فقط و فقط توسط متغیرهای نرخ (اقدامها) قابل تغییر هستند. با توجه به اینکه انباشتها نشان دهنده وضع موجود هستند، برای تغییر وضع موجود و رساندن مقدار متغیرهای حالت به وضعیت مطلوب، باید اقدامهایی انجام داد و تغییر وضعیت به صورت خود به خودی انجام نمیشود.
مثلا گرمایش زمین ناشی از افزایش گازهای گلخانهای مانند دی اکسید کربن است. دی اکسید کربن که قبل از انقلاب صنعتی در حدود 280 ذره در میلیون در جو زمین وجود داشت، حالا به بیش از 415 ذره در میلیون رسیده است. 415 ذره در میلیون، یک متغیر حالت را نشان میدهد. مکانیزم رشد ذرات دی اکسید کربن در جو، از طریق سوزاندن سوختهای فسیلی مانند نفت، گاز و ذغال سنگ است. اگر هدف این باشد که انتشار گازهای گلخانهای را در حد 450 ذره در میلیون کنترل کنیم، حلقههای کنترلی فعال کنیم که از یک طرف مانع انتشار بیشتر گازهای گلخانهای شوند و از طرف دیگر، به جمع آوری ذرات کربن از جو زمین بپردازند. استفاده از انرژیهای نو و توسعه تکنولوژیهای جمع آوری کربن از جمله اقداماتی است که میتوانند این حلقههای منفی را فعال کنند. اگر نتوانیم مقدار گازهای گلخانهای در جو زمین را کنترل کنیم، گرمایش زمین، طوفانهای سهمگین، ذوب شدن یخهای قطبی و یخچالهای طبیعی، افزایش ارتفاع آب اقیانوسها و پیامدهای بسیار دیگری به عنوان حلقههای کنترل طبیعی در زمین فعال خواهند شد که میتوانند منجر به انقراض حیات روی زمین شوند.
درونزا بودن آینده و پذیرش مسوولیت پیامدهای تصمیمها و اقدامها
همانطور که در مثالهای قبل دیدیم، این اقدامهای ما و دیگران هستند که آینده را شکل میدهند. اگرچه بعضی از تغییراتی که در دنیا به وجود میآیند خارج از کنترل ما هستند، اما میزان اثرپذیری ما از این تغییرات به خود ما بستگی دارد. مثلا زمانی که ویروس کرونا کووید 19 در جهان منتشر شد، کشورهای مختلف سیاستهای مختلفی در مقابل آن در پیش گرفتند و در واقع همین سیاستها بود که منجر به افزایش یا کاهش انتشار بیماری و میزان مرگ و میر در این کشورها شد. کشورهایی که محدودیتهای سفت و سخت برای جابجایی جمعیت و قرنطینه هوشمند را در پیش گرفتند، توانستند در همان مرحله بیماری را کنترل کنند و بعد از تولید واکسن، با واکسیناسیون گسترده توانستند تا حدودی به زندگی عادی برگردند. اما کشورهایی که بیماری را انکار کردند یا نتوانستند سیاست موثری علیه بیماری در پیش بگیرند، دهها و صدها هزار نفر از شهروندانشان را از دست دادند.
همچنین با انتشار بیماری کرونا و استفاده از قرنطینه به عنوان راهی برای پیشگیری از انتشار بیماری، آموزش حضوری در مدارس در بسیاری از کشورهای جهان ممنوع شد. در چنین شرایطی کشورهایی که پیش از انتشار بیماری زیرساختهای پهنای باند اینترنت و ضریب نفوذ دستگاههای هوشمند ارتباطی در آنها بالا بود، توانستند از این انباشتها استفاده کنند و به سرعت آموزش مجازی را فعال کنند. استارتاپهای متعددی برای ایجاد بسترهای نرم افزاری مناسب برای آموزش مجازی در سراسر دنیا شکل گرفتند. معلمها هم به میدان آمدند و هم با ابزارهای دنیای مجازی آشنا شدند و هم طراحی محتوای آموزشی را در این بستر انجام دادند و با یکدیگر به اشتراک گذاشتند. به این ترتیب انتشار بیماری کرونا به پیشرانی برای توسعه آموزش مجازی تبدیل شد. در چنین شرایطی استفاده از هوش مصنوعی، واقعیت مجازی و واقعیت افزوده در آموزش به سرعت در حال گسترش است و به زودی به بخش جدایی ناپذیری از آموزش تبدیل خواهد شد.
لزوم استفاده از مدلسازی و شبیه سازی کامپیوتری برای یافتن نقاط اهرمی
اگرچه میتوانیم بر پایه اقدامها و انباشتها، مدلهایی شامل متغیرهای نرخ و حالت شکل دهیم که ساختار سیستم و حلقههای بسته بازخوردی درون آن را نشان دهند، درک روابط پیچیده بین این متغیرها و نتایج حاصل از هر اقدام بر آینده سیستم، برای ذهن انسان ممکن نیست. شبیه سازی کامپیوتری این امکان را فراهم میکند که با استفاده از سرعت پردازش کامپیوترها بتوانیم میلیونها محاسبه را در کسری از ثانیه انجام دهیم و نتایج هر تغییری در مدل را به فاصله کوتاهی متوجه شویم.
به این ترتیب این امکان فراهم میشود که رفتار سیستمی با هزاران متغیر و حلقه بازخوردی شناخته شود؛ سناریوهای مختلف و اقدامهای مختلفی که در مواجهه با سناریوهای مختلف مورد آزمون قرار گیرند؛ و اقدامهایی که اثر اهرمی دارند و با استفاده از منابع موجود میتوانند بیشترین نتایج را به وجود آورند، شناسایی و به تصمیمگیرندگان پیشنهاد شوند.