مهارت‌های تفکر سیستمی

 

«مهارت‌های تفکر سیستمی» مجموعه‌‌ای از «مهارت‌های فکری» هستند که در کنار هم به تقویت «تفکر سیستمی» کمک می‌کنند. یکی از راه‌های تقویت تفکر سیستمی این است که با انجام تمرین‌هایی، این مهارت‌ها را در امور روزمره به کار بگیریم و به این ترتیب، آنها را در طول زمان تقویت کنیم.

در این مقاله به معرفی هفت مهارت اثر گذار بر شکل گیری تفکر سیستمی می‌پردازیم:

  • تفکر در طول زمان (تفکر پویا)
  • تفکر درونزا (ساختار به عنوان علت)
  • تفکر کل نگر
  • تفکر عملیاتی
  • تفکر حلقه بسته
  • تفکر کمی
  • تفکر علمی
مهارت‌های تفکر سیستمی

تفکر در طول زمان (تفکر پویا)

Dynamic Thinking

«تفکر در طول زمان» یا «تفکر پویا» مهارت ایجاد ارتباط بین «رویداد»های مختلف و دیدن «روند»هایی است که در طی زمان در حال شکل گرفتن هستند. افرادی که دارای این مهارت هستند، علاوه بر توجه به شرایط موجود، می‌توانند روندهایی که در گذشته شکل گرفته و ما را به وضع موجود رسانده را شناسایی کنند. این مهارت ایده‌هایی هم برای روندهای آینده  و مسیر نیل به اهداف به دست می‌دهد.

مثالی از تفکر در طول زمان

به عنوان مثال وقتی با خبر آتش‌سوزی جنگل مواجه می‌شویم، مهارت تفکر در طول زمان کمک می‌کند حوادث گذشته را کنار هم قرار دهیم و متوجه شویم شدت و تواتر آتش‌سوزی‌ها در طی زمان چگونه تغییر کرده است. شناخت این روندها دو مزیت ایجاد می‌کند:

  • کمک می‌کند درجه اهمیت مساله را متوجه شویم و به دیگران نشان دهیم.
  • کمک می‌کند به فرضیه‌هایی پویا در مورد ساختار ایجاد کننده مساله دست پیدا کنیم.

تفکر پویا در مقابل تفکر ایستا

تفکر پویا یا «تفکر در طول زمان» در مقابل تفکر ایستا قرار دارد. روش فهم مساله در تفکر ایستا توجه به وضعیت فعلی است. مثلا اگر زن و شوهر با هم اختلاف داشته باشند و دعوا کرده باشند، تفکر ایستا به اتفاقات روز دعوا توجه می‌کند و به دنبال دلایل دعوا در وقایع همان روز می‌گردد. اما تفکر پویا مساله را در طول زمان نگاه می‌کند و به روند ارتباط زن و شوهر در طی زمان نگاه می‌کند. به این ترتیب امکان شناخت عمیق‌تری ایجاد می‌شود و ریشه اختلافات بهتر مشخص می‌شود.

استفاده از ابزارهای «نمودارهای رفتار در طول زمان» و «کوه یخ» در مساله‌های متفاوت، می‌تواند به تقویت مهارت «تفکر در طول زمان» کمک قابل توجهی کند.

برای مطالعه بیشتر در مورد این مهارت فکری به مقاله «مهارت تفکر در طول زمان» مراجعه کنید. 

تفکر درونزا (ساختار به عنوان علت)

Endogenous (System as Cause) Thinking

«تفکر درونزا» یا «تفکر ساختار به عنوان علت» به این واقعیت توجه دارد که این «ساختار سیستم» است که «رفتار سیستم» را می‌سازد. به این ترتیب، «تفکر ساختار به عنوان علت» مسوولیت نتایج به دست آمده و رفتار سیستم را به عهده عوامل درون سیستم می‌گذارد و معتقد است با تغییر در «ساختار سیستم» می‌توانیم به اهداف مورد نظر دست پیدا کنیم.

مثالی از تفکر درونزا

به عنوان مثال کسی که ورشکسته شده است، ممکن است فکر کند عوامل بیرونی مثل نوسانات نرخ ارز و تغییرات تکنولوژی موجب ورشکستگی او شده‌اند. درصورتی‌که این تغییرات بیرونی، تا زمانی که ایرادی در روش کار او وجود نداشته باشد، نمی‌توانند باعث ورشکستگی او شوند. در واقع یادگیری این فرد از ورشکستگی باید این باشد که چگونه باید روش‌های کار خود را تغییر دهد تا از نوسانات بیرونی آسیب کمتری ببیند. در غیر این صورت، این فرد نمی‌تواند از شکست‌های خود یادگیری داشته باشد و دفعه بعد هم همان اشتباهات گذشته را تکرار خواهد کرد.

تفکر درونزا در مقابل تفکر برونزا

تفکر درونزا (ساختار به عنوان علت) در مقابل تفکر برونزا (سیستم به عنوان معلول) قرار دارد. در تفکر برونزا نتایج به دست آمده ناشی از عوامل بیرونی و خارج از کنترل افراد دیده می‌شود. به همین دلیل افراد نیاز و توانی در خودشان برای انجام اقدام‌هایی که وضعیت را تغییر دهد مشاهده نمی‌کنند. در مقابل توجه و تمرکز افراد دارای تفکر درونزا بر اقدام‌هایی است که خودشان می‌توانند انجام دهند تا از بروز مسایل در آینده جلوگیری کنند.

برای مطالعه بیشتر در مورد این مهارت فکری به مقاله «مهارت تفکر درونزا» مراجعه کنید. 

تفکر کل نگر

Holistic Thinking (Forest Thinking)

«تفکر کل نگر» کمک می‌کند به جای غرق شدن در جزییات، به کل سیستم و «ساختار» اصلی شکل دهنده «رفتار سیستم» توجه کنیم. در نگاه سیستمی، اگرچه کل سیستم از اجزائی تشکیل شده است، «کل» چیزی بیشتر از جمع اجزاء دارد. فهم رابطه بین «کل» و «جزء» نقش مهمی در شکل‌گیری تفکر سیستمی دارد.

مثالی از تفکر کل نگر

به عنوان مثال یک مدیر منابع انسانی حرفه‌ای، به جای اینکه به دنبال شناخت ویژگی‌های شخصیتی هر یک از کارکنان سازمان باشد، به این فکر می‌کند که چه ساختارهای انگیزشی در سازمان باید ایجاد کند تا روحیه کارکنان بهبود پیدا کند و انگیزه بیشتری برای فعالیت در جهت اهداف سازمان داشته باشند.

تفکر کل نگر در مقابل تفکر جزء نگر

تفکر کل نگر (تفکر دیدن جنگل) در مقابل تفکر جزء نگر (تفکر مشاهده درخت به درخت) قرار دارد. در تفکر جزء نگر افراد به دنبال شناخت بهتر از طریق ورود به جزییات و شناخت هر عامل هستند. اما در سیستم‌های پیچیده، جزییات بسیار زیاد هستند و غرق شدن در جزییات منجر به از دست دادن تصویر کلی و ایجاد حس ناتوانی در درک پدیده‌ها و مسایل می‌شود. در مقابل، در تفکر کل نگر افراد به دنبال شناخت بهتر از طریق فهم ارتباط بین عوامل مختلف هستند.

مثلا برای بهینه سازی مصرف آب در یک حوضه آبریز با ده‌ها هزار مزرعه، تفکر جزء نگر ممکن است به دنبال شناخت وضعیت مصرف هر مزرعه و پیشنهاد بهبود برای آن باشد. اما تفکر کل نگر به دنبال رهایی از جزییات و فهم عواملی است که بیشترین اثر را بر مصرف دارند. به این ترتیب تفکر کل نگر به دنبال شناخت در سطحی بالاتر مانند «ساختار توسعه دهنده کشاورزی بیش از ظرفیت حوضه آبریز»، «ساختار ایجاد انگیزه برای سرمایه گذاری بر زیرساخت‌های انتقال آب» و «ساختار مشوق تغییر الگوی کشت» خواهد بود. 

برای مطالعه بیشتر در مورد این مهارت فکری به مقاله «مهارت تفکر کل نگر» مراجعه کنید. 

تفکر عملیاتی

Operational Thinking

«تفکر عملیاتی» مهارتی است که باعث می‌شود به جای جستجوی عوامل موفقیت و شکست، به چگونگی ساختن مسیر موفقیت توجه کنیم. افرادی که مهارت تفکر عملیاتی در آنها رشد پیدا کرده است، با توجه به وضع موجود، مسیری از «تصمیم‌»ها و «اقدام»‌ها طراحی می‌کنند که وضعیت را بهبود می‌دهد و اهداف را در طی زمان محقق می‌کند. تفکر عملیاتی در ارتباط تنگاتنگ با مهارت فهم چگونگی شکل گیری تاخیر و محاسبه زمان تاخیر و انباشت‌های ناشی از تاخیر است.

مثالی از تفکر عملیاتی

به عنوان مثال، برای تولید یک قطعه در یک کارگاه نیاز به مواد اولیه، تجهیزات تولید و کارگران ماهر داریم. اگر مدیران کارگاه تصمیم بگیرند که ظرفیت تولید را افزایش دهند، در مرحله اول بدون تغییر در منابع، می‌توانند با اضافه‌کاری مقداری افزایش ظرفیت دهند. اما اضافه‌کاری راه حلی موقت است. برای افزایش تولید بیشتر، در مرحله بعدی ممکن است به افزایش شیفت‌های کاری فکر شود که نیاز به جذب و آموزش کارگران جدید دارد. افزایش ظرفیت بیش از این مقدار نیاز به تجهیزات جدید و فضای کاری جدید خواهد داشت و تمام اینها نیاز به سرمایه گذاری جدید دارند.

تفکر عملیاتی در مقابل تفکر عامل محور

«تفکر عملیاتی» در مقابل «تفکر عامل محور» قرار دارد. نگاه «عامل محور» به حل مساله به دنبال شناخت عوامل بروز مساله و عوامل موفقیت و شکست است. از دل این نگاه، کتاب‌های رمز موفقیت و عادت‌های مردمان موثر و ثروتمند در می‌آیند. در نگاه عامل محور تصور این است که با تکرار عوامل موفقیت دیگران می‌توانیم به موفقیت برسیم.

تفکر عملیاتی در مقابل به چگونگی‌ها می‌پردازد و به دنبال شناخت ساختاری است که متناسب با وضعیت مساله و متناسب با هر فرد و سازمانی می‌تواند مسیر موفقیت و مسیر تعیین و رسیدن به اهداف را مشخص کند. بدون تفکر عملیاتی، تکرار مسیر موفقیت دیگران، می‌تواند مسیر مستقیمی به سمت شکست باشد.

برای مطالعه بیشتر در مورد این مهارت فکری به مقاله «مهارت تفکر عملیاتی» مراجعه کنید. 

تفکر حلقه بسته

Closed Loop Thinking

«تفکر حلقه بسته» سیستم را به صورت مجموعه‌ای از حلقه‌های بسته می‌بیند که در هر «حلقه بسته»، بر مبنای وضعیت سیستم، «تصمیم»‌هایی در مورد «اقدام»‌های آینده گرفته می‌شود. این تصمیم‌ها و اقدام‌ها به نوبه خود وضعیت آینده سیستم را رقم خواهند زد و موجب تصمیم‌ها و اقدام‌های بعدی می‌شوند. حلقه‌های بسته به دو گروه «حلقه‌های مثبت» و «حلقه‌های منفی» تقسیم می‌شوند. حلقه‌های مثبت «رشد نمایی» را در پی دارند و حلقه‌های منفی رفتار «هدف‌جو» را به وجود می‌آورند.

مثالی از تفکر حلقه بسته

به عنوان مثال وقتی درآمد ناشی از یک سرمایه گذاری را مجددا سرمایه گذاری کنیم، یک حلقه مثبت ایجاد می‌شود که در مرحله بعد، درآمد بیشتری ایجاد خواهد کرد. از طرف دیگر اگر درآمدهای به دست آمده هزینه شوند، این هزینه‌ها یک حلقه کنترل کننده ایجاد می‌کنند که مانع رشد می‌شود.

تفکر حلقه بسته در مقابل تفکر خطی

«تفکر حلقه بسته» در مقابل «تفکر خطی» قرار دارد. در تفکر خطی افراد برای شناخت مساله به دنبال عاملی می‌گردند که دلیل و علت و ریشه مساله است و فکر می‌کنند با تغییر آن عامل می‌توانند مساله را حل کنند. اما در تفکر حلقه بسته، به پیامدهای هر تغییر توجه می‌شود و چه بسا همان تغییری که در نگاه تفکر خطی منجر به بهبود وضعیت دانسته می‌شود، با نگاه حلقه بسته متوجه می‌شویم که منجر به بدتر شدن وضعیت خواهد شد.

مثلا شرکتی که با مشکل فروش مواجه شده است، ممکن است به نظر برسد با کاهش قیمت محصولاتش می‌تواند فروش بیشتری داشته باشد. اما کاهش قیمت پیامدهای بسیار دیگری خواهد داشت. از جمله این پیامدها این است که رقبا هم بی‌کار نخواهند نشست و قیمت‌ها را کاهش خواهند داد. به این ترتیب، یک جنگ قیمت شکل خواهد گرفت که در نهایت به زیان شرکت خواهد بود: کاهش قیمت در چنین شرایطی نه تنها به افزایش فروش منجر نخواهد شد، بلکه حاشیه سود شرکت را هم کاهش خواهد داد.

برای مطالعه بیشتر در مورد این مهارت فکری به مقاله «مهارت تفکر حلقه بسته» مراجعه کنید. 

تفکر کمی

Quantitative Thinking

«تفکر کمی» اهمیت ویژه‌ای به کمی‌سازی عوامل مختلف و بررسی تغییرات آنها در طی زمان می‌دهد. همچنین تفکر کمی می‌پذیرد که حتی وقتی نمی‌توانیم «اندازه‌گیری» کنیم، می‌توانیم به عوامل کیفی یا عواملی که اندازه گیری نشده‌اند، مقدار دهی کنیم. به این ترتیب، با استفاده از تخمین‌های ذهنی و رسم نمودارهای کمی از تغییرات این متغیرها، زمانی که داده اندازه‌گیری شده نداریم هم می‌توانیم آنها را در تصمیم گیری مورد استفاده قرار دهیم.

مثالی از تفکر کمی

به عنوان مثال «روحیه کارکنان» که یک متغیر کیفی است، با استفاده از پرسش‌نامه‌هایی قابل اندازه‌گیری و کمی کردن است. اما اگر در طی زمان این متغیر اندازه گیری هم نشده باشد، باز می‌توانیم با استفاده از ذهنیت افرادی که در سازمان کار می‌کنند، روند تغییرات آن را تخمین بزنیم و در تصمیم‌گیری‌ها از این شناختی که به دست آمده استفاده کنیم.

تفکر کمی در مقابل «تفکر اندازه گیرانه»

تفکر کمی در مقابل «تفکر اندازه گیرانه» قرار دارد. «تفکر اندازه‌گیرانه» به دنبال اندازه گیری دقیق است و حاضر نیست عواملی که اندازه دقیق آنها وجود ندارد را در تصمیم‌گیری‌ها وارد کند. اما به طور معمول در زمان تصمیم‌گیری عوامل بسیاری وجود دارند که می‌توانند بر تصمیم تاثیر بگذارند اما در گذشته مورد توجه نبوده‌اند و اندازه گیری نشده‌اند. «تفکر کمی» با استفاده از روش‌هایی، تخمین‌های ذهنی از این متغیرها را هم معتبر می‌شمارد و به این ترتیب، این متغیرها را هم در تصمیم‌گیری‌ها وارد می‌کند.

برای مطالعه بیشتر در مورد این مهارت فکری به مقاله «مهارت تفکر کمی» مراجعه کنید. 

تفکر علمی

Scientific Thinking

«تفکر علمی» در پارادایم تفکر سیستمی به این واقعیت توجه می‌کند که تمام مدل‌ها فرضیه‌هایی دارای خطا هستند و محدودیت‌های عملکردی دارند. به این ترتیب، تفکر علمی تلاش می‌کند با استفاده از همین مدل‌هایی که دارای خطا و محدودیت هستند، برای یافتن نقاط اهرمی استفاده کند. نقاط اهرمی نشان دهنده اقداماتی هستند که با فعال کردن حلقه‌های مثبت و منفی درون سیستم، بیشترین اثر در رسیدن به اهداف مورد نظر را ایجاد خواهند کرد.

تفکر علمی در مقابل تفکر اثبات واقعیت

تفکری که در جامعه دانشگاهی در مقابل تفکر علمی قرار دارد، «تفکر اثبات واقعیت» است. با توجه به پیچیدگی مسایلی که در این دنیا با آنها مواجه هستیم، «تفکر اثبات واقعیت» معمولا به سمت ساده سازی مساله از بررسی تاثیرات متقابل ده‌ها و صدها متغیر به بررسی تغییرات عامل ۱ بر عامل ۲ پیش می‌رود. چنین مطالعاتی که از درک بازخوردهای مهم سیستم عاجز هستند و نتایج آنها قابلیت استفاده چندانی ندارد، موضوع بسیاری از پایان‌نامه‌های کارشناسی ارشد و دکترا در دانشگاه‌ها هستند.

برای مطالعه بیشتر در مورد این مهارت فکری به مقاله «مهارت تفکر علمی» مراجعه کنید. 

سایر مهارت‌های فکری

مهارت‌های فکری که به شکل گیری تفکر سیستمی کمک می‌دهند، محدود به مهارت‌های ذکر شده فوق نیستند. برای تقویت تفکر سیستمی مهارت‌های زیر هم می‌توانند نقش تعیین کننده‌ای داشته باشند:

  • مهارت تسهیل‌گری برای گفتگو در مورد مساله‌های پیچیده و بغرنج
  • مهارت تعریف مساله
  • مهارت عمومیت دادن و استفاده از دانش حل یک مساله در مساله‌های مشابه دیگر
  • مهارت فهم تابع نمایی و منحنی تغییرات آن
  • مهارت فهم چگونگی شکل گیری تاخیر و محاسبه زمان تاخیر و انباشت‌های ناشی از تاخیر
  • مهارت گفتگو برای شناخت سیاست‌ها و روش‌های تصمیم‌گیری که تعیین کننده اقدام‌ها (متغیرهای نرخ سیستم) هستند.

ناتوانی آموخته شده

«ناتوانی آموخته شده» ناشی از شکست‌های گذشته است. وقتی حس کنیم در زمینه‌ای نمی‌توانیم موفق شویم، دیگر تلاش نمی‌کنیم و همیشه شکست خورده باقی می‌مانیم.

ادامه مطلب »

دینامیک های رشد

دینامیک‌های رشد نشان می‌دهند که رشد عوامل مختلف در سیستم‌های طبیعی و سیستم‌های اقتصادی و اجتماعی چگونه به وجود می‌آید.

ادامه مطلب »

وابستگی به مسیر

وابستگی به مسیر در اثر ایجاد انباشت‌هایی در مسیر رشد به وجود می‌آید. تغییر مسیر باعث از دست دادن یا کم اثر شدن این انباشت‌ها خواهد شد.

ادامه مطلب »

بازی پولیا

بازی پولیا زمینه مناسبی برای گفتگو در مورد ساختارهای ایجاد کننده «وابستگی به مسیر» در زندگی فردی و در سیستم‌های اقتصادی و اجتماعی ایجاد می‌کند.

ادامه مطلب »

اشتراک گذاری

Share on telegram
Telegram
Share on twitter
Twitter
Share on linkedin
Linkedin
Share on facebook
Facebook
Share on whatsapp
WhatsApp
Share on email
Email
فیل مولوی

دوره آموزشی آنلاین

آشنایی با «تفکر سیستمی»

مدرس: محمدعلی اسماعیل زاده اصل