فکر سیستمی به روندها در طول زمان می اندیشد.
فکر غیر سیستمی فقط به رویدادها توجه دارد.
فکر سیستمی وقتی با یک رویداد مواجه می شود، می پرسد که:
– آیا این اولین باری است که با این رویداد مواجه شده ایم؟
– آیا با همین رویداد یا چیزی شبیه به آن در گذشته هم مواجه بوده ایم؟
فکر سیستمی وقتی می شنود که جنگل ها آتش گرفته اند، بعد از تلاش برای خاموش کردن آتش، متوقف نمی شود. می پرسد که:
– آیا این اولین باری است که با آتش سوزی جنگل مواجه شده ایم؟
اگر پیش از این هم آتش سوزی هایی داشته ایم:
– آیا فاصله بین آتش سوزی ها در حال کمتر شدن است یا بیشتر شدن؟
– آیا شدت آتش سوزی ها در حال کمتر شدن است یا بیشتر شدن؟
– آیا توان ما برای مواجهه با آتش سوزی در حال کمتر شدن است یا بیشتر شدن؟
تفکر در طول زمان می گوید که:
– اگر وضعمان در حال حاضر خیلی خوب نیست، اما در طول زمان وضعمان در حال بهتر شدن است، خیلی جای نگرانی نداریم.
– اگر وضعمان در حال حاضر خوب است، اما در طول زمان وضعمان در حال بدتر شدن است، باید بسیار نگران باشیم و چاره اندیشی کنیم.
آتش را خاموش کن، اما با خاموش شدن آتش، تو خاموش نشو، فکرت را شعله ور نگهدار!
«تفکر در طول زمان» یکی از «مهارتهای تفکر سیستمی» است.