من بلدم …

امروز قرار شده بچه هاي كلاس چهارم هم همراه ما باشند و معلم ديروزشان به عنوان مشاهده گر همراه كلاس ما خواهد بود. كلاس چهارمي ها روز گذشته همراه ما نبوده اند و بايد طوري كلاس را اداره كنم كه به آموزه هاي روز قبل وابسته نباشد.

انشاي بچه ها برايم قابل توجه است:
در مورد ظرف هايي كه مي خواهند پر باشد: آب، غذا، خانه، پول تو جيبي، شامپو، تايد، يخچال، ميوه، كلاس، آرد، عابربانك، دوستي، احترام، كپسول گاز، سفره عيد، شارژ گوشي، حلب روغن، دعا براي ديگران، اتاق پذيرايي …

و ظرف هايي كه مي خواهند خالي باشد: حوصله، تهمت، غيبت، دروغ، بي ادبي، بي توجهي، مسخره كردن، سخن چيني، بي احترامي، بيماري، دعوا كردن …

بچه ها را به سه گروه تقسيم مي كنم. گروهي كه قرار است با دهيار؛ با شهردار؛ و با وزير آموزش و پرورش صحبت كنند و خواسته هايشان را مطرح كنند. بعد از اينكه خواسته هايشان را در دفترشان نوشتند در سه گروه و هر گروه با همراهي يك تسهيلگر به خارج از كلاس رفتيم و مدرسه و روستا را مشاهده كرديم و با هدايت بچه ها به سمت امام زاده رفتيم تا بتوانيم خواسته هايمان را دقيق تر و بر اساس مشاهده مستقيم و بحث در گروه تنظيم كنيم.

به امام زاده كه رسيديم به زيارت اقوام درگذشته بچه ها رفتيم و برايشان به صورت دسته جمعي فاتحه خوانديم و دعا كرديم و بچه ها از خاطرات خوبي كه از درگذشتگانشان داشتند تعريف كردند و به اين فكر كرديم كه ما از خودمان چه چيزي و چه يادي باقي مي گذاريم.

به كلاس كه برگشتيم فعاليتي به ذهنم رسيد كه نتيجه اش فوق العاده بود. از بچه ها خواستم به نوبت اين جمله را كامل كنند: من بلدم … و بعد هم بايد كاري كه بلد بودند را انجام مي دادند. براي اداره اين بخش كلاس بايد ذهنم را به روي فعاليت هاي خلاقانه براي اجراي بلد بودن هاي بچه ها باز مي گذاشتم.

نگران شدم كه بچه ها از هم تقليد كنند و كارهاي ثابتي را بگويند. از بچه ها خواستم كه هركدام متفاوت از ديگران چيزي كه بلد هستند را بگويند. مثلا اگر كسي مي گفت بلدم شعر بخوانم ديگر شعر خواندن از بلدم ها حذف مي شد. نمي دانستم كه ٢٤ نوع كار متفاوت بچه ها بلد هستند يا نه، با اين حال ريسك كردم و نتيجه اش هم عالي بود:

من بلدم نقاشي بكشم؛ و خواستم كه در دفترش نقاشي بكشد.
من بلدم سرود بخوانم؛ و سرود ملي ايران را خواند و بعد هم تمام كلاس ايستاديم و با هم سرود ملي ميهن عزيزمان را خوانديم.
من بلدم قرآن بخوانم؛ و سوره ي عصر را خواند. بلافاصله به ذهنم رسيد مي توانم تفسير سوره عصر را با استفاده از توپ هاي پينگ پنگ و فعاليتي كه در امام زاده داشتيم بگويم. نتيجه فوق العاده بود.
من بلدم شير بدوشم؛ و بعد دوشيدن شير بز را نمايشي اجرا كرديم.
من بلدم غذا درست كنم؛ و بعد نمايش غذا درست كردن را اجرا كرديم.
من بلدم كاردستي درست كنم؛ و بعد با يك تكه كاغذ يك اوريگامي زيبا درست كرد.
من بلدم فوتبال بازي كنم؛ و بعد توپ را برداشت و شروع به روپايي زدن كرد و در كلاس مسابقه روپايي اجرا كرديم.
من بلدم صداي حيوانات را تقليد كنم؛ و بعد همين كار را انجام داد.
من بلدم شكار كنم؛ و بعد نمايش شكار را اجرا كرد.
من بلدم لانه كبوتر درست كنم؛ و بعد روش درست كردن لانه كبوتر را روي تخته توضيح داد.
من بلدم آواز بخوانم؛ و بعد يك آواز محلي خواند.
من بلدم بازي كنم؛ و بعد يك بازي مانند لي لي را برايمان توضيح داد و با گچ زمين بازي را كشيد و تمام كلاس آن بازي را انجام داديم.
من بلدم …
و من هم بلد بودم ساز بزنم و ني هفت بندي كه همراه داشتم را برداشتم و براي بچه ها موسيقي زنده اجرا كردم.

بعد هم به اين فكر كرديم كه ما چقدر توانمنديم و چقدر كارهاي مختلف بلديم و مي توانيم اين كارها را از همديگر ياد بگيريم و بر توانمندي هايمان اضافه كنيم.

براي كلاس فردا هم قرار شد بچه ها انشايي بنويسند با موضوع:
كلاس چهارم: دوست دارم مدرسه ي ما …
كلاس پنجم: دوست دارم محله ي ما …
كلاس ششم: دوست دارم كشور ما …

چقدر كلاس امروز خوب بود و چقدر همراهي با اين بچه هاي توانمند و دوست داشتني شادي آفرين است …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

داستان دو قورباغه

داستان دو قورباغه، افسانه‌ای است در مورد گفتگوی دو قورباغه که آبگیر محل زندگی‌شان خشک می‌شود و در جست و جوی خانه‌ای تازه، به چاهی پر آب می‌رسند.

ادامه مطلب »

داستان قورباغه پخته

داستان قورباغه پخته، افسانه‌ای است که با بیان واکنش قورباغه در دو حالت قرار گرفتن در آب جوش و آب سردی که در حال گرم شدن است، یک آموزه سیستمی را درس می‌دهد.

ادامه مطلب »

پیرهن خاکستری در سرزمین سکه‌های نقره

پیرهن خاکستری قصه نوجوانی است که به سرزمین سکه‌های نقره می‌رود. او در آن سرزمین با تناقض‌هایی مواجه می‌شود و با آگاهی‌هایی که پیدا می‌کند، سعی می‌کند مشکلات مردم آن سرزمین و سرزمینی که از آنجا آمده را حل کند.

ادامه مطلب »

هديه روز پدر

روز پنجشنبه دوم ارديبهشت ٩٥ اولين روز كلاس درسمان براي دانش آموزان كلاس پنجم و ششم دبستان پسرانه ابوذر در روستاي كفران بود. كلاس را

ادامه مطلب »

اشتراک گذاری

Share on telegram
Telegram
Share on twitter
Twitter
Share on linkedin
Linkedin
Share on facebook
Facebook
Share on whatsapp
WhatsApp
Share on email
Email
فیل مولوی

دوره آموزشی آنلاین

آشنایی با «تفکر سیستمی»

مدرس: محمدعلی اسماعیل زاده اصل