در یک تعریف سنتی، سیستم به مجموعهای از اجزا گفته میشود که با ساختار مشخصی کنار هم قرار گرفتهاند و هدف مشترکی را دنبال میکنند. در این نگاه به سیستمها، یک ساعت که چرخ دندههای آن با هدف نشان دادن زمان کنار هم قرار گرفتهاند، نمادی از یک سیستم هدفمند است.
با این حال، «تعریف سیستم» در سیستمهای زنده و سیستمهای اقتصادی و اجتماعی، تفاوت مهمی با تعریف آن در ماشینهای ساخته انسان دارد. در نگاه ماشینی، سیستم از مجموعهای از قطعات قابل تعویض تشکیل شده است. در صورت خراب شدن هر جزء، آن جزء با قطعه دیگری تعویض میشود و ماشین میتواند مانند گذشته به کار خود ادامه دهد. اما اجزای سیستمهای زنده، قابل تعویض و دورانداختنی نیستند. وقتی عضوی از یک سیستم زنده دچار مشکلی میشود، هم آن جزء خودش را در حد ممکن بازسازی میکند و با شرایط جدید تطبیق میدهد و هم اعضای دیگر به گونهای تغییر نقش میدهند که بتوانند عملکرد سیستم را حفظ کنند.
هدف سیستم را چه کسی تعیین میکند؟
- در سیستمهای ماشینی مثل ساعت یا خودرو، هدف سیستم را طراح سیستم تعیین میکند.
- در سیستمهای طبیعی، مثل بدن انسان یا منظومه شمسی، هدف سیستم را خداوند که خالق جهان آفرینش است تعیین کرده است.
- در سیستمهایی که انسانها عضوی از آنها هستند، مثل مدرسه یا سیستم مالی یک کشور، انسانها صرفا از اهداف طراحان سیستم تبعیت نمیکنند، بلکه خودشان در تعیین هدف سیستم و در تعیین نقش خودشان در سیستم نقش دارند.
اعضا یا اجزای سیستم
در سیستمهای ماشینی قطعاتی عضو سیستم یا جزء سیستم در نظر گرفته میشوند که در شکل گیری هدف سیستم نقش داشته باشند و دستیابی به هدف سیستم بدون حضور آنها امکان پذیر نباشد.
در سیستمهای انسانی مانند یک کارخانه تولیدی یا یک وزارتخانه، با توجه به اینکه عوامل بسیار زیادی بر عملکرد سیستم و دستیابی به اهداف سیستم اثرگذار هستند، اجزای سیستم به راحتی قابل شناسایی و تفکیک نیستند. به این ترتیب نیاز به یک مرز قراردادی برای مشخص کردن اعضای سیستم خواهیم داشت. به این مرز قراردادی، مرز سیستم گفته میشود. در چنین سیستمهایی مرز سیستم تابع مسالهای است که در حال بررسی آن هستیم و اجزایی که در تحلیل سیستم مورد بررسی قرار میگیرند، با تغییر مساله، تغییر خواهند کرد.
تعریف «سیستم» و توجه به رابطه «کل» و «جزء»
- در یک تعریف متداول، «سیستم» مجموعهای از اجزا و عوامل است که در تعامل هدفمند با هم، یک کل را به وجود میآورند.
- با این حال تعریف سیستمهای زنده به این سادگی نیست.
- در نگاه ماشینی به سیستمها، «کل» از کنار هم قرار گرفتن «جزء»هایی به وجود میآید که شناختی از «کل» ندارند و «قابل تعویض» هستند.
- اما در سیستمهای زنده رابطه پیچیدهای بین «کل» و «جزء» وجود دارد.
- سیستمهای زنده خودشان را «به وجود میآورند» و با توجه به تغییرات محیطی، خودشان را «بازسازی» میکنند.
- تمام بدن انسان از یک «سلول» به وجود آمده و درختهای عظیم از یک «دانه» یا یک «قلمه» به وجود میآیند.
- در سیستمهای زنده هر عضوی از سیستم، یک «هویت جمعی» دارد.
- هر عضوی از سیستم زنده، نه تنها میداند برای ساختن «کل»، چه کاری باید انجام دهد و در چه جهتی باید رشد کند، بلکه نسبت به محیط اطراف هم آگاهی دارد.
- از دست دادن «هویت جمعی» توسط یک عضو در سیستمهای زنده، باعث رشد بیهدف و شکلگیری تودهای میشود که به «سرطان» معروف است.
«نظریه ساختمان سیستم» در دینامیک سیستمها
«نظریه ساختمان سیستم» در دینامیک سیستمها، روشی موثر برای فهم ساختار سیستمها و ارتباط برقرار کردن بین «ساختار سیستم» و «رفتار سیستم» ارایه میکند.
- «سیستم بسته» که در آن متغیرهای درون «مرز سیستم»، بدون وابستگی به «عوامل خارجی»، «رفتار سیستم» را ایجاد میکنند.
- «حلقه بسته» به عنوان المان اصلی شکل دهنده سیستم.
- «متغیرهای حالت» که مبنای شکل گیری «حلقه بسته» هستند.
- «متغیرهای نرخ» که «حلقه بسته» را کامل میکنند و شامل چهار بخش هستند:
- «هدف» به عنوان یکی از اجزای تشکیل دهنده «نرخ»
- «وضع موجود» که «هدف» با آن مقایسه میشود
- «اختلاف» بین «هدف» و «وضع موجود»
- «اقدام» ناشی از این «اختلاف»
- «حلقه بسته» به عنوان المان اصلی شکل دهنده سیستم.