دوشنبه ٢٤ اسفند ١٣٩٤ – حاشيههای مهم تر از متن
در فاصله بين كلاس ها گشتی در مدرسه زدم. در انتهای حياط مدرسه دو سرويس بهداشتی و دو حمام قرار دارد. اما مدرسه آب ندارد و دانش آموزان و معلمان مدرسه از اين امكانات بیبهرهاند. مدرسه برق و كنتور برق دارد اما سيمكشیها اشكال دارد و كلاس ها سرپيچ و لامپ ندارند و وقتی هوا ابريست بسيار تاريك میشوند.
وقتی بچهها از تجربيات شيرين نوروزيشان میگفتند، يكی از قسمت های ترش و شيرينش بردن و شستن قالیها سر چشمه بود و آوردن آب با ظرف بيست ليتری از چشمه و صفهای چند ساعتهی آب و نيم ساعت زمان برای پر شدن يك ظرف. خيلی از روستاها البته آب لوله كشی دارند كه از كارون پمپاژ میشود. البته پمپاژ آب فقط روزهای دوشنبه و جمعه انجام میشود و مخزنهای هزار تا دو هزار ليتری آب كه در خانه ها قرار دارد به زحمت كفاف نيازهای اوليه و ضروری در اين فاصله را میدهد.
مدرسه دو در دارد كه يكی از درها چفت نمیشود و هر از چندی سگهای ولگرد و بزها به حياط مدرسه میآيند. دور و بر مدرسه هم سگهای ولگرد پرسه میزنند و بچهها با ترس از سگها و با احتياط و نگرانی زياد تردد میكنند.
موقع برگشت چند كيلومتر از مسير را پياده رفتيم. سگهای نگهبان گله و سگهای نگهبان خانهها مرتبا به سمتمان میآمدند و پارس میكردند و ارزيابی قدرت میكردند كه حمله كنند يا نه. به محض اينكه از جمع دوستان چند قدم عقب ماندم يكی از سگها خيلی جدی حمله كرد و البته با يك حركت سريع توانستم از دستش فرار كنم و دوستان ديگر به كمك آمدند تا سگ حمله كننده جرات حملهی بعدی را نداشته باشد. كمی جلوتر هم يك گاو به جمعمان حمله ور شد تا كمی بيشتر با مخاطرات بچه ها آشنا شويم.
به حسينيه محل استقرارمان كه رسيديم گفتند قرار شده از اين به بعد از ظروف يك بار مصرف استفاده كنيم. قرار اوليه در تهران اين بود كه از ظروف يك بار مصرف استفاده نشود تا همراهی بيشتری با محيط زيست داشته باشيم. ارزش آب در اين منطقه را اما خيلی زود فهميديم. مخزن آب حسينيه برای شستشوی ظروف و مصارف بهداشتی٩٠ نفر در نظر گرفته نشده بود. خيلی زود مجبور شديم مصارف آب را به شدت محدود كنيم.