كارگاه تفكر سيستمي همدان 20151106

در نگاهي به كارگاه تفكر سيستمي هيچ كس دير نيامد
در حالي كه ما شايد اينجوري فكر
نمي كرديم،”” البته به جز تعداد محدودي كه اطلاع داده بودند””.
هيچ كس براي ضمن خدمت نيامده بود
در حالي كه براي اولين بار در تاريخ آموزش و پرورش توانستيم يك كد مرتبط با تفكر سيستمي براي دوره بگيريم.
هيچ كس با گوشي تلفن همراهش سرگرم نبود در حالي كه ما شايد نگران اين موضوع بوديم.
هيچ كس در فاصله ي ساعت ها ، سالن را ترك نكرد.
درحالي كه درها همواره باز بود و پذيرايي مهيا و سالن انتظار آماده!
هيچ كس حتي اعتراض كوچكي نداشت
همه مشتاق بودند و براي انجام هر كارعملي فعال.
هيچ كس با بغل دستيش تعريف خودموني نداشت!
هرچه بود جمعي بود و پاسخ فردي به سوالات مطرح شده.
جنس اين نشست خيلي متفاوت بود!!
گيرا بود و جذاب و پر از جزاير كوچك و مبهم دوست داشتني كه همه تمايل داشتند كشفش نمايند.
ساعتي كه از شروع گذشت ، به اوج رسيديم و آرامشي توام با لذت يادگيري بر فضا مستولي شد.
هر كدام از مسيولين كه آمدند ، ماندگار شدند!!
دلشان ماند ، اگر خودشان به جبر رفتند !!
و رفتند و خيلي زود بازگشتند.
حتي مسيول سالن كه ضبط برنامه را بر عهده داشت با جمع ، هم داستان شد و در هر فرصتي ، بازپخشي از لحظات گذشته را به نمايش گذاشت.
ما در جمعمان دانش آموز و والدين ايشان را هم داشتيم كه درس تفكر را با ما فراگرفتند.
مگر نه اين كه ما مجري برنامه تعالي مديريت هستيم.
خلاصه
هيچ چيز مانند هميشه نبود
نيازي به يادآوري شروع هر جلسه نداشتيم
محتوا بي نظيربود
تمريني براي فكر ، ممارستي براي فعاليتي هدفمند ، مراقبه اي براي روح و روان
يك آغاز دلنشين و شيرين بود در نگاه به كلاس هاي درس ، به دانش آموزان ، به طراحي آموزشي و به نقش مهم ، كليدي ، اساسي و موثر معلم.
ما به عنوان خدمت كننده و پشتيبان در همايش ، در تسلسل رفتن و امدن و نشستن و پاسخ گويي و اجرايي بي وقفه و دلپذيري بوديم .
اصلا خسته نشديم.
زيرا چهره هاي خود برانگيخته ي همكاران وقتي آخرين تمرين و بازي سيستمي را با هم انجام داديم و در هنگامه ي تقدير از استاد ، ديدني بود
موج رضايت در خنده ها و تشويق ها ، منعكس بود.
همه با خرسندي در ساعت چهار بعد از ظهر با ما و ما با ايشان خداحافظي نموديم
عده اي هم چنان ماندند براي كسب فيض بيشتر!!
تصاوير براي نمايش حس و حال نزديك به يكصد و هفتاد معلم علاقمند در مركز آموزشي ولي عصر عج همدان ، كمرنگ است.
و كلمات بي جان
اما
سپاس از مهندس زرافشان بزرگوار، كه چراغ اين راه را ، برافروختند
“”خاطرتان كه هست ايشان پوستر كارگاه را براي اولين بار در گروه ١ تعالي بارگذاري نمودند”””
سپاس از دكتر اسماعيل زاده عزيز كه در اين راه لحظه اي از تبسم ، آموختن و فراگرفتن باز نمانده اند.
سپاس از همه ي دوستان و همكاران گران قدر كه به راستي، جلوه اي نو را به ترسيم كشيدند.
واژه ها كم آمدند!! وقتي خواستم از خوبي آن چه سپري نموديم ، عريضه اي بنويسم.
با نهايت ارادت ، دعوتتان مي نمايم به اين تجربه
با سپاس فراوان از همه ي دست اندركاران
و در آخر هزاران با سپاس و شكر به درگه خدا به جهت توفيقي كه عنايت نمود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

داستان دو قورباغه

داستان دو قورباغه، افسانه‌ای است در مورد گفتگوی دو قورباغه که آبگیر محل زندگی‌شان خشک می‌شود و در جست و جوی خانه‌ای تازه، به چاهی پر آب می‌رسند.

ادامه مطلب »

داستان قورباغه پخته

داستان قورباغه پخته، افسانه‌ای است که با بیان واکنش قورباغه در دو حالت قرار گرفتن در آب جوش و آب سردی که در حال گرم شدن است، یک آموزه سیستمی را درس می‌دهد.

ادامه مطلب »

پیرهن خاکستری در سرزمین سکه‌های نقره

پیرهن خاکستری قصه نوجوانی است که به سرزمین سکه‌های نقره می‌رود. او در آن سرزمین با تناقض‌هایی مواجه می‌شود و با آگاهی‌هایی که پیدا می‌کند، سعی می‌کند مشکلات مردم آن سرزمین و سرزمینی که از آنجا آمده را حل کند.

ادامه مطلب »

هديه روز پدر

روز پنجشنبه دوم ارديبهشت ٩٥ اولين روز كلاس درسمان براي دانش آموزان كلاس پنجم و ششم دبستان پسرانه ابوذر در روستاي كفران بود. كلاس را

ادامه مطلب »

اشتراک گذاری

Share on telegram
Telegram
Share on twitter
Twitter
Share on linkedin
Linkedin
Share on facebook
Facebook
Share on whatsapp
WhatsApp
Share on email
Email
فیل مولوی

دوره آموزشی آنلاین

آشنایی با «تفکر سیستمی»

مدرس: محمدعلی اسماعیل زاده اصل