به دست گرفتن ابتکار عمل (being “proactive”) این روزها نقل محافل است. مدیران پیدرپی جار میزنند که در مواجهه با مشکلات باید مسؤولیتپذیر بود. اغلب منظورشان این است که که باید با مسائل دشوار روبرو شد و باید منتظر دیگران نشستن را متوقف کرد و قبل از به بحران رسیدن مسائل را حل کرد. علی الخصوص بهدست داشتن ابتکار عمل اغلب پادزهر «انفعال» (being “reactive”) دیده میشود. نشستن و دست رو دست گذاشتن تا زمانی که اوضاع از دستمان در برود قبل از این که بتوانیم به خودمان بجنبیم. اما آیا هجمه بردن به سوی یک دشمن خارجی واقعاً به معنای به دست گرفتن ابتکار عمل است؟
خیلی اوقات بهدست گرفتن ابتکار عمل همان انفعال در لباس مبدل است. چه در مدیریت و چه در سیاست اگر سادهانگارانه تنها تندتر و تهاجمیتر به دشمن بیرونی حمله کنیم، فارغ از اینکه آن را چه بنامیم، دچار انفعال شدهایم. ابتکار عمل اصیل این است که ببینیم چهقدر در گرفتاریها و مشکلاتمان سهم داشتهایم. ابتکار عمل ساخته و پرداخته طرز تفکر ماست، نه تابع [نمایش] احساسات ما.
Senge, Peter M. “The fifth discipline: The art and practice of the learning organization.” New York: Currency Doubleday (2006), p 20-21.