کهن الگوی «درمانهای بدتر از درد» یک ساختار شناخته شده سیستمی است که طی آن، در کوتاه مدت وضعیت بهتر و در بلند مدت وضعیت بدتر میشود.
شرح کهن الگوی درمانهای بدتر از درد:
معمولا وقتی متوجه میشویم مسالهای وجود دارد که نشانهای از آن مساله خودش را نشان بدهد. نشانه مساله بلافاصله توجه همه را جلب میکند و فشار زیادی برای حل مساله ایجاد میشود.
در اولین مواجهه با مساله، به سرعت راهحلهایی پیشنهاد میشوند که در زمان کوتاهی نشانه مساله را از بین خواهند برد. با این حال این راهحلها معمولا پیامدهای ناخواستهای دارند که با گذشت زمان وضعیت را بدتر میکنند.
به این ترتیب بعد از مدتی، نشانههای مساله دوباره خودشان را نشان خواهند داد. در چنین شرایطی، معمولا همان راهحلهای قبلی که موفق ارزیابی شدهاند، دوباره و با شدت بیشتری مورد استفاده قرار میگیرند و زمینه آسیبهای بعدی را فراهم میکنند.
راهنمای خواندن نمودارهای علت و معلولی:
علامت + روی کمان: رابطه علت و معلولی که «تغییرات متغیر اول اثری هم جهت بر متغیر دوم دارد» و یا «متغیر اول به متغیر دوم اضافه میشود».
علامت – روی کمان: رابطه علت و معلولی که «تغییرات متغیر اول اثری خلاف جهت بر متغیر دوم دارد» و یا «متغیر اول از متغیر دوم کم میشود».
علامت + داخل حلقه: چرخه بازخوردی که هر تغییری را در خودش تقویت میکند.
علامت – داخل حلقه: چرخه بازخوردی که هر تغییری را به سمت رسیدن به تعادل میبرد.
تقابل نشانهها و ریشههای مساله در کهن الگوی «درمانهای بدتر از درد»
همهی ما علاقمند به حل ریشهای مشکلات هستیم. با این حال ریشههای مشکلات معمولا بدون صدا و مخفی هستند و به این آسانی خودشان را نشان نمیدهند. ما معمولا با نشانههای مشکلات مواجه میشویم. در واقع، در بسیاری از موارد تمایز قایل شدن بین ریشهها و نشانههای مشکلات برایمان کار سختی است.
آگاهی از الگوی «درمانهای بدتر از درد» تصمیم گیری را سخت میکند و مانع به کار بستن راهحلهای دم دستی و خلقالساعه میشود. برای پیدا کردن ریشههای مشکلات و ارایه راهحلهایی که در بلندمدت هم وضعیت را بهبود دهند، نیاز به گفتگو با افراد دیگر و رفع ابهامهایی داریم که معمولا مشکلات را احاطه کردهاند. با رفع این ابهامها، مشکلات به مسالههای روشنتری تبدیل میشوند و اثر هر تصمیمی بر سایر عوامل اثر گذار در مساله روشن تر میشود.
نشانههای فعال بودن کهن الگوی «درمانهای بدتر از درد»
بعضی مشاهدات ممکن است نشان دهند که این الگو فعال است.
در چنین شرایطی:
- به محض مواجه شدن با یک مساله، فشار زیادی برای تصمیم گیری و اقدام سریع وجود دارد.
- در مورد مسالهها صحبت نمیشود. نشانههای مساله مخفی میشوند و وجود مساله انکار میشود.
- افراد به عنوان ریشه مساله دیده میشوند و تنبیه یا اخراج آنها به عنوان راهحل پیشنهاد میشود.
- مشکلات در طی زمان تکرار میشوند و شدت آنها افزایش پیدا میکند.
راهکارهای مواجهه با کهن الگوی «درمانهای بدتر از درد»
در مواردی که متوجه شدید این الگو فعال است، برای کاهش آسیبها به این راهکارها فکر کنید:
- در مقابل فشار برای تصمیم گیری و اقدام سریع مقاومت کنید.
- نتیجه اجرای راهحلهای پیشنهادی را در طی زمان بررسی کنید. این راهحل بعد از چند ماه یا چند سال به چه نتایجی منجر میشود؟
- سعی کنید با فراهم کردن فضای گفتگو، با مشارکت افراد مرتبط، ریشه مساله را شناسایی کنید.
- راهحلهایی پیدا کنید که ریشه مساله را درمان میکنند.
- برای حل مساله به دنبال راهحلهایی باشید که با اضافه کردن یک متغیر یا تغییر یک رابطه، الگو را بازطراحی میکنند، نه راهحلهایی که به افراد توجه میکنند.
• قبل از اجرای راهحل، پیامدهای ناخواسته آن را در نظر بگیرید تا اگر نتوانستید آنها را حذف کنید، حداقل برای مواجهه با آنها آماده باشید.
مثالهای دیگری از کهن الگوی درمانهای بدتر از درد
- وام گرفتن برای پرداخت هزینههای جاری
- اضافه کاری در پاسخ به عقب افتادن کارها
- افزایش سرعت با کاهش «کیفیت انجام کار» برای جبران تاخیر پروژه
نگاه یک متفکر سیستمی
عمل زدگی آسیبهای بزرگی برای انسانها به وجود میآورد. عمل زدگی یعنی ورود به اجرای راهحلها قبل از شناخت دقیق صورت مساله و قبل از بررسی دقیق راهحلهای مختلف و نتیجه آنها. وقتی با مشکلی مواجه میشویم، برای کاهش نگرانیها و استرسها سعی میکنیم نشان دهیم موضوع تحت کنترل است و ما در حال انجام اقدامی برای حل مشکل هستیم.
در این حالت وقتی از ما در مورد نتیجه اقداماتمان سوال میشود، تمایل داریم با خوشبینی زیاد، نتیجه اقداماتمان را اثربخش ارزیابی کنیم و اگر کسی از نتایج بدی که اقداماتمان در پی خواهد داشت هم سخن بگوید، تمایل خواهیم داشت این اثرات را کم یا بیاهمیت قلمداد کنیم.
تفکر سیستمی «عملگرا» است اما «عمل زده» نیست. شناخت مساله و طراحی راه حل در نگاه یک متفکر سیستمی زمان بیشتری نسبت به تفکر معمول خواهد برد. با این وجود نتیجه صبوری تفکر سیستمی راهحلهایی است که بر اساس یک شناخت مشترک بین افراد اثر گذار در مساله شکل گرفتهاند و به اثرات کوتاه مدت و بلند مدت اقدامات توجه دارند.
کهن الگوهای سیستمی
اگرچه مسایلی که با آنها مواجه هستیم تفاوتهای زیادی با هم دارند، الگوهای مشابهی در بعضی از آنها دیده میشود. وجود این الگوهای مشابه، نشاندهنده روشهای تصمیمگیری و ساختارهای مشابهی است که این الگوها را تولید میکنند. کهن الگوهای سیستمی بعضی از ساختارها و روشهای تصمیمگیری متداول و چگونگی عملکرد آنها را نشان میدهند. با استفاده از این الگوها میتوانیم با دیدن نشانههای مسایل، به ساختارهای شکلدهنده آنها پی ببریم و با اصلاح این ساختارها، موثرترین روشها را برای حل این مسایل به کار ببریم. توجه به این نکته ضروری است که این الگوها، صرفا مبنای اولیهای برای تشخیص هستند و برای هر مساله، عوامل و روابط دیگری که در آن مساله خاص اثر گذار هستند، باید در نظر گرفته شوند.
بعضی از کهن الگوهای سیستمی عبارتند از:
- کهن الگوی درمانهای بدتر از درد
- کهن الگوی انتقال فشار از راه حل اساسی به راهحل موقت
- کهن الگوی انتقال فشار به مداخلهگر
- کهن الگوی تنزل اهداف
- کهن الگوی تشدید رقابت
- کهن الگوی موفقیت برای موفق
- کهن الگوی محدودیت رشد
- کهن الگوی رشد و سرمایهگذاری ناکافی
- کهن الگوی تراژدی منابع مشترک
مجموعه مقالات «کهن الگوهای سیستمی در مدرسه» به مطالعه این الگوها در فضای مدرسه و آموزش و پرورش پرداخته است.