چشم انداز مشترک
«چشم انداز مشترک» تصویری روشن و قابل فهم از آیندهای است که کارکنان و سایر ذینفعان یک سازمان تلاش میکنند سهمی در شکل گیری آن داشته باشند.
خانه » چشم انداز مشترک
«چشم انداز مشترک» تصویری روشن و قابل فهم از آیندهای است که کارکنان و سایر ذینفعان یک سازمان تلاش میکنند سهمی در شکل گیری آن داشته باشند.
این دوره شامل ۳۲ ساعت آموزش آنلاین است و برای افرادی طراحی شده که میخواهند با استفاده از تفکر سیستمی، سازمان خود را به سازمانی یادگیرنده تبدیل کنند.
«سازمان یادگیرنده» سازمانی است که برای کارکنان و سایر ذینفعان خود فضای یادگیری ایجاد کرده و میتواند مطابق با نیازهای حال و آینده تغییر کند.
١: عملكرد ما در سال هاي گذشته لايق جمع ما نبوده،اين همه آدم توانمند جمع شده ايم دور هم براي كار كردن ولي خروجي كارمان
جلسه سوم دوره «از تفکر سیستمی تا دینامیک سیستمها» به بررسی مقالات و کتابهایی در مورد مهارتها و ابزارهای تفکر سیستمی میپردازد.
«نشانه مساله» عاملی است که تغییرات آن دیده میشود و مورد توجه قرار میگیرد اما ناشی از ساختارهای پنهانی است که کمتر دیده میشوند. حذف «نشانههای مساله» موجب حل مساله نمیشود و این نشانهها دوبار باز خواهند گشت.
منحنی نمایی منفی یا رفتار «هدف جو» نتیجه فعال بودن یک «حلقه منفی» در سیستم است. این منحنی «وضعیت سیستم» را در حالی به «هدف
«حلقه بازخوردی بسته» ساختار اصلی سازنده سیستم است و نشان میدهد که چگونه عملکرد سیستم بر شکل گیری رفتار آینده سیستم اثر میگذارد.
وارد یکی از دفاتر کار مجموعه ای می شوی. ساعت از 14 گذشته است.منشی می گوید: آقای مدیر عامل تاخیر دارند. عذرخواهی میکنم. چند دقیقه
ساعت پنج بعد از ظهر روز دوشنبه سي ام فروردين ١٣٩٥ به همراه دكتر منتظري به سمت اصفهان حركت كرديم. ساعت ١٢ تا ٢ بامداد
نباید به خاطر شک کردن به مسیر از ادامه مسیر اجتناب کرد. هدف میتونه تغیر کنه و اصلاح بشه. اما تو نباید متوقف بشی
پیرهن خاکستری قصه نوجوانی است که به سرزمین سکههای نقره میرود. او در آن سرزمین با تناقضهایی مواجه میشود و با آگاهیهایی که پیدا میکند، سعی میکند مشکلات مردم آن سرزمین و سرزمینی که از آنجا آمده را حل کند.
نمودار وابستگی یکی از ابزارهای بارش فکری است که برای شناخت مساله توسط گروهی از افراد مرتبط با مساله استفاده میشود. برای دعوت از افراد،
روباه به درون تاک خزید و به انگورهای درشت و خوشرنگ و رسیدۀ آن خیره ماند. او با پنجه روی تنۀ تاکها افتاد و گردن