روباه به درون تاک خزید و به انگورهای درشت و خوشرنگ و رسیدۀ آن خیره ماند. او با پنجه روی تنۀ تاکها افتاد و گردن کشید تا مگر بتواند خوشه انگوری بچیند اما قد و قامتاش به بلندی تاکها نرسید. رنجیده خاطر باز هم شانسش را امتحان کرد. او خودش را بالا انداخت اما پوزهاش فقط هوای تازه بلعید. برای سومین بار هم با همۀ وجودش خیز برداشت و با همان شدت پشتش با خاک نشست. دریغ از حتی یک برگ مو یا یک دانۀ لهشده انگور. روباه پوزهاش را بالا کرد و با خودش گفت: «اینها هنوز انگور نشدهاند. چرا باید خودم را حرام غورههای ترش کنم؟» و سرش را بالا گرفت و دست از پا درازتر به جنگل برگشت.
شاعر یونانی، اِیساپ این افسانه را برای روشن کردن یکی از معمولترین خطاها در مسیر استدلال ساختهاست. ناسازگاری وقتی بروز میکند که …
منبع:
http://www.donya-e-eqtesad.com/news/830223/
Dobelli, Rolf. The art of thinking clearly. HarperBusiness, 2013.