«راهحل اساسی» در تفکر سیستمی «تصمیم»ها و «اقدام»هایی هستند که «ریشه مساله» را از بین میبرند و مانع تکرار مساله در آینده میشوند. در «تفکر سیستمی» ریشههای مساله «ساختار»هایی هستند که نتایج نامطلوبی به وجود میآورند و با اصلاح این ساختارها میتوانیم به نتایج مطلوب برسیم. «تفکر ساختار به عنوان علت» که یکی از «مهارتهای تفکر سیستمی» است، این مفهوم را به خوبی نشان میدهد.
در مقابل «راهحلهای اساسی»، استفاده از «راه حلهای موقت» قرار دارد که «نشانههای مساله» را از بین میبرند.
«راه حل اساسی»، «راه حل موقت» و «پیامدهای ناخواسته» اجزای اصلی کهن الگوهای «درمانهای بدتر از درد»، «انتقال فشار به راه حل موقت» و «انتقال فشار به مداخلهگر» هستند.
کهن الگوهای سیستمی
اگرچه مسایلی که با آنها مواجه هستیم تفاوتهای زیادی با هم دارند، الگوهای مشابهی در بعضی از آنها دیده میشود. وجود این الگوهای مشابه، نشاندهنده روشهای تصمیمگیری و ساختارهای مشابهی است که این الگوها را تولید میکنند. کهن الگوهای سیستمی بعضی از ساختارها و روشهای تصمیمگیری متداول و چگونگی عملکرد آنها را نشان میدهند. با استفاده از این الگوها میتوانیم با دیدن نشانههای مسایل، به ساختارهای شکلدهنده آنها پی ببریم و با اصلاح این ساختارها، موثرترین روشها را برای حل این مسایل به کار ببریم. توجه به این نکته ضروری است که این الگوها، صرفا مبنای اولیهای برای تشخیص هستند و برای هر مساله، عوامل و روابط دیگری که در آن مساله خاص اثر گذار هستند، باید در نظر گرفته شوند.
بعضی از کهن الگوهای سیستمی عبارتند از:
- کهن الگوی درمانهای بدتر از درد
- کهن الگوی انتقال فشار از راه حل اساسی به راهحل موقت
- کهن الگوی انتقال فشار به مداخلهگر
- کهن الگوی تنزل اهداف
- کهن الگوی تشدید رقابت
- کهن الگوی موفقیت برای موفق
- کهن الگوی محدودیت رشد
- کهن الگوی رشد و سرمایهگذاری ناکافی
- کهن الگوی تراژدی منابع مشترک
مجموعه مقالات «کهن الگوهای سیستمی در مدرسه» به مطالعه این الگوها در فضای مدرسه و آموزش و پرورش پرداخته است.