«تفکر کمی» یکی از «مهارتهای تفکر سیستمی» است که به کمک آن «عوامل کیفی» و «عوامل اندازه گیری نشده» هم «مقدار دهی» میشوند و در تصمیمگیری مورد استفاده قرار میگیرند.
«تفکر کمی» در مقابل «تفکر اندازه گیرانه»
«تفکر اندازه گیرانه» در جستجوی دادههایی است که به طور دقیق اندازهگیری شدهاند. به این ترتیب این نوع تفکر، در مواجهه با شرایطی که اطلاعات دقیق وجود ندارد، در انتظار برای نتایج اندازهگیریهای دقیق میماند و تصمیمگیری را به تاخیر میاندازد. علاوه بر این، انتظار برای دستیابی به اطلاعات دقیق باعث میشود این نوع از تفکر، بسیاری از عوامل کیفی را ندیده بگیرد.
«تفکر کمی» در مقابل میپذیرد که حتی وقتی نمیتوانیم اندازهگیری کنیم، میتوانیم به عوامل کیفی یا عواملی که اندازه گیری نشدهاند، مقدار دهی کنیم. به این ترتیب، با استفاده از تخمینهای ذهنی و رسم نمودارهای کمی از تغییرات این متغیرها، در زمانی که داده اندازهگیری شده نداریم هم میتوانیم آنها را در تصمیم گیری مورد استفاده قرار دهیم.
مثالی از تفکر کمی
به عنوان مثال «روحیه کارکنان» که یک متغیر کیفی است، با استفاده از پرسشنامههایی قابل اندازهگیری و کمی کردن است. اما اگر در طی زمان این متغیر اندازه گیری هم نشده باشد، باز میتوانیم با استفاده از ذهنیت افرادی که در سازمان کار میکنند، روند تغییرات آن را تخمین بزنیم و در تصمیمگیریها از این شناختی که به دست آمده استفاده کنیم.
تمرین برای تقویت مهارت «تفکر کمی»
یکی از مشکلاتی که با آن مواجه بودهاید را در نظر بگیرید.
- فهرستی از عواملی که در بررسی آن مساله در نظر گرفته بودید تهیه کنید.
- به دنبال متغیرهای نرمی باشید که در تجزیه و تحلیل مساله دیده نشده اند و سعی کنید آنها را وارد مدل کنید.
- روحیه کارکنان
- رضایت مشتری
- تصور مدیران از کیفیت محصول
- این متغیرها را به صورت تقریبی کمی کنید و نمودار تغییرات آنها را رسم کنید.
برای کمی کردن این متغیرها یک مقیاس متناسب در نظر بگیرید. مثلا صفر تا 100 - در مورد متغیرهای قابل اندازه گیری هم که در حال حاضر آمار دقیق وجود ندارد، می توانیم روند تقریبی آنها را تخمین بزنیم و در تصمیمگیری از آنها استفاده کنیم.
مهارتهای تفکر سیستمی
یادگیری مجموعهای از مهارتهای فکری در کنار هم میتواند به تقویت تفکر سیستمی کمک کند.
مهارتهای زیر بخشی از «مهارتهای تفکر سیستمی» هستند: