هم‌نت رویدادی هست که باهاش سراغ مساله‌هایی می‌رویم که یک فرد یا گروه مشخصی می‌خوان حل بشه و برای حل اونها به کمک آدم‌های باهوش

روباه به درون تاک خزید و به انگورهای درشت و خوشرنگ و رسیدۀ آن خیره ماند. او با پنجه روی تنۀ تاک‌ها افتاد و گردن

دوشنبه ٢٤ اسفند ١٣٩٤ – حاشيه‌های مهم تر از متن در فاصله بين كلاس ها گشتی در مدرسه زدم. در انتهای حياط مدرسه دو سرويس

وارد یکی از دفاتر کار مجموعه ای می شوی. ساعت از 14 گذشته است.منشی می گوید: آقای مدیر عامل تاخیر دارند. عذرخواهی می‌کنم. چند دقیقه

نباید به خاطر شک کردن به مسیر از ادامه مسیر اجتناب کرد. هدف میتونه تغیر کنه و اصلاح بشه. اما تو نباید متوقف بشی

همیشه دوست داشتم مسیر آموزش مدیریت یک جایی به ادبیات و هنر و فیلم و … گره بخورد و مثلاً روزی از روزها موضوع کلاسی

افراد اغلب اوقات در بیان چشم اندازهایشان با دشواری روبرو هستند. حتی وقتی که چشم اندازشان خیلی روشن و واضح است. چرا؟ چون ما نسبت

در نگاهي به كارگاه تفكر سيستمي هيچ كس دير نيامددر حالي كه ما شايد اينجوري فكرنمي كرديم،”” البته به جز تعداد محدودي كه اطلاع داده

چهار روز همراهي با فرزندان روستاهاي سيور، علي آباد، ماندگان و كفران به پايان رسيد. مطالب زيادي براي نوشتن هست، اما چيزي كه بيش از

صبح دوشنبه ٢٤ اسفند ٩٤ به روستاي عشايري طالپا رفتيم مردم روستا عشايری هستند كه از مهر تا ارديبهشت در انديكا ساكن هستند و از

شنبه بيست و دوم اسفند ١٣٩٤ ساعت ١٦:٥٠ سفرمان به مقصد منطقه انديكا در شمال خوزستان شروع شد. با قطار به انديمشك می‌رويم و از